کلاس ژیمناستیک من

امروز با مامانی به کلاس داداش ایلیا رفتم خیلی خسته شدم چون آسانسور خراب بود .از طرفی هم صبح زود بیدار شده بودم وبرخلاف تصور مامانی که فکر می کرد من خیلی مشتاقم که تمرین داداشی رو از نزدیک ببینم خیلی کلافه بودم ومیگفتم زودتر بریم خونه.

من از اوایل مهر کلاس ژیمناستیک میرم اسم مربی ام خانم اسماعیلی هست .به خاطر علاقه زیادم به ورزش خیلی پیشرفت خوبی داشتم ومربی ام همیشه میگه سارا کاراش عالیه. البته تو خونه همیشه از لبه های مبل راه میرم وبه طور غیر منتظره از اونجا پرش میکنم وبعد از پرش از ارتفاع کمی چرخ وفلک وبالانس میزنم.البته بالانس هام خیلی حرفه ای نیست و هنوز نمیتونم به پل تبدیلشون کنم ولی از دید مربی ام ومامان وبابام پیشرفتم خیلی خوبه والبته مامانی همیشه به من وداداشی میگه:

« همه چیز با تلاش آسون میشه»

ومن و داداشی همیشه به تلاشمون ادامه میدیم تا تو همه ی کارها موفق بشیم.

من در راه بازگشت از کلاس ژیمناستیک